Skip to content

اعتقادی - مذهبی

271 موضوع ها 23.4k دیدگاه‌ها
shalik
  • قرائت قرآن

    852
    40 رای ها
    852 دیدگاه‌ها
    9k بازدیدها
    Hhh HhH

    سلام
    صبح بخیر✨
    9.jpg 10.jpg

  • اللهم عجل لولیک الفرج

    منتقل شده
    6k
    146 رای ها
    6k دیدگاه‌ها
    49k بازدیدها
    UraniumU

    IMG_20240531_123439_114.jpg

    إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ...💔

  • یاعلی ای جان علی❤️

    17
    7 رای ها
    17 دیدگاه‌ها
    297 بازدیدها
    jahad_121J

    jahad_121
    12042adc9033c55f16de1904e6ef1f7916440753-240p.mp4

    گفتم كه علی، گفت بگو سِرُّ الله
    گفتم كه علی، گفت بگو عین الله

    گفتم كه به وصفش چه بگویم گفتا
    لا حول و لا قوه إلّا بالله

    یاعلی♥️

  • کربُبلا و دگر هیچ...

    387
    35 رای ها
    387 دیدگاه‌ها
    8k بازدیدها
    jahad_121J

    Screenshot_۲۰۲۴۰۵۳۰_۲۱۴۴۴۴.jpg

  • با امام رضا(ع) حرف بزن

    47
    +0
    17 رای ها
    47 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    Mehrsa 14M

    سلام آقای مهربون:)💚
    خودتون میدونین دیگه مگه نه؟
    احتیاجی به گفتن نیست🥲

  • ♡شهدا♡

    825
    50 رای ها
    825 دیدگاه‌ها
    13k بازدیدها
    زهرا بنده خدا 2ز

    ساعت ۷ صبح
    رفتم اتاق همکلاسیم
    من: امروز کلاس داریم دیگه؟(تایم کلاسا به هم خورده بود نمیدونستم چی به چی شده)
    اون درحالی که داشت اماده میشد: نمیدونم،فک کنم آره،ولی عزای عمومی اعلام کردن
    من:چرا؟.....(نمیخواستم اونی که حدس زدم‌رو بشنوم..)
    اون: هوم‌م‌م‌م...آقای رئیسی....
    فوت شدن
    من:
    زل زده بودم بهش و چند ثانیه فقط نگاش میکردم...
    هم اتاقیاش:خوبی؟
    من: آره خوبم...
    فلانی مطمئنی؟
    اون: آره دیگه...اعلام کردن...
    من: آها،مرسی...
    مانتو رنگ روشنمو عوض کردم و آماده شدیم و رفتم دانشگاه...
    بچه ها تو اتوبوس:
    اکثریت: گناه داشت و این حرفا
    یه عده: به درک(از قیافه‌هاشون این برداشت میشد)
    رفتیم سرکلاس
    استاد حشره شناسی: فلان بیماری ممکنه تو ایرانم اپیدمی بشه
    اتفاقه دیگه
    میفته
    مثل هلیکوپتر که خورد تو کوه😏
    من:😐
    کلاس هماتولوژی:
    استاد: حادثه‌ی ناگوار...
    ما:سکوت...

    اما دوستام!
    حرفایی میزدن که ...
    نه اینکه بگم نباید کسی چیزی بگه...اصلا...
    ولی از آدمی با اون مدل پوشش و ادعا
    انتظار این چیزا رو نداشتم...
    اتفاقا همون روز هم پشت سر هم کلاس داشتیم
    بدون استراحتی که به چشم بیاد...
    مجبور بودم تحملشون کنم...
    برعکس‌.‌..پسرای کلاسمون که کاری به هیچ چیزی ندارن:
    سراینکه چرا اون یکی گفته مرد و نگفت فوت شد بحث داشتن
    اون یکی با مظلومیت: اخه چی بگم؟...همون منظورم بود...(از روی لج‌ نگفت مردن...اصطلاحش همین بود...)
    بعد از آزمایشگاه
    روپوشمو تا زدم و چادرمو برداشتم و از جو دوستام زدم بیرون...بلکه نفس بکشم...
    دوست داشتم تو دانشگاه جیغ بزنم...
    از بودن با آدمایی که ادعا داشتن...
    جوری عصبی بودم که دستام میلرزید(این اتفاق برای من نادره...)
    نمیتونستم صفِ نیم ساعته‌ی سلف رو تحمل کنم...
    بیرون نشستم...
    پیام دادم بچه ها که برا میز تسلیت کمک میخواید؟
    گفتن نه...
    زهرا اومد
    گفتیم بریم سر بزنیم ببینیم کاری ازمون بر میاد کمک کنیم
    تو راه
    اینقد عصبی بودم که اصلا برام مهم نبود کی دورمه و کی از اونجا رد میشه و کی چه جوری نگاه میکنه!
    با صدای بلند اتفاقات رو تعریف میکردم(اینم تو دانشگاه برام قفل بود...)
    با صدای بلند میگفتم میخوام برم پشت اون میز
    هرکی هرچی میخواد بگه بگه! برام مهم نیست!
    رفتیم
    کمک نمیخواستن
    نشستیم رو نیمکتی که همون نزدیکی بود
    محدثه هم اومد
    بازم داشتم غر میزدم
    من: من دیگه سر اون کلاس کوفتی نمیرم
    اگه برمم با این دوستام حرفی ندارم!!!
    میرم با پسرااا
    محدثه: زهرا اروم باش...
    همون موقع پیام تسلیت رو از طرف هیئت دانشجوییمون گذاشتم گروه دانشگاه(کل بچه های دانشگاه هستن)
    زیاد برام مهم نبود که الان چه عکس العملی قراره داشته باشن...(بگذریم از مصلحت طلبیِ مسئول هیئت که به هردلیلی اون پیام رو لایک نکرد...)
    رفتیم سلف
    یه عده زل زده بودن بهم و تمام مسیر رفتنمو نگاه میکردن
    من:؟!
    یکی از دوستای همکلاسیم:😏
    من:☺️
    نمیتونستم اونجا وایسم...
    عصبی بودم...از خودم که با این ادمای پر مدعا میگشتم...
    (از همونایی که گول چادر پوشیدنشونو خورده بودم...
    همونایی که باد هوان و هرجا سود داشته باشه حاضرن..)
    به محدثه گفتم غذامو بگیره ببرم خوابگاه...
    بیرون نشستم و نماینده کلاسمون که از صبح #احترام به عقاید رو جار زده بود:ناهار خوردی؟
    من: گفتم بچه ها بگیرن میبرم خوابگاه
    و سرمو انداختم پایین که دیگه چیزی نگه...
    و حس و حالم از تو چشام خونده نشه...

    شب که اومدم خوابگاه و داشتم برا بچه ها تعریف میکردم
    صدام بغض میشد و میلرزید ولی نمیخواستم گریه کنم...
    نفس عمیق میکشیدم و ادامه میدادم...
    اونا قبلش داشتن زار میزدن...
    کیا؟
    محدثه ای که چادری نیست...
    اون یکی که مدعی نیست...
    یه مدت تحمل همکلاسیام برام سخت بود...
    چون ادعای احترام به عقاید دارن!
    چیزی که این ۲سال بوده
    همیشه احترامِ یک طرفه‌ی من بوده...
    به این نتیجه رسیدم که مجبور نیستم همیشه باهاشون باشم...
    میدونید!
    تمام حرفا و توهینایی که نماینده کلاسمون کرد
    برام قابل هضمه! چون اون خداهم قبول نداره!
    ولی شما چه جوری اینجوری‌اید؟!
    چه جوری اینقد مصلحت طلبید؟!
    شهید سلیمانی رو قبول دارید
    ولی میترسید بگید؟!
    ولی پاش برسه مسخره هم میکنید؟!
    میترسید بقیه چیزی بگن؟
    اینقد مهمه؟...

  • شکرگزاری شبانه✨🌙

    75
    32 رای ها
    75 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    Hhh HhH

    خدایا شکرت بابت امکاناتی که اطرافمون هست=)))
    چه کوچیک و چه بزرگ ...

  • آرامشی از جنس دعا🌿🕊

    52
    13 رای ها
    52 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    jahad_121J

    Screenshot_۲۰۲۳۱۰۰۹_۲۱۰۹۱۵.jpg

  • خدا

    127
    35 رای ها
    127 دیدگاه‌ها
    3k بازدیدها
    Hamid.sH

    پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم آدم….
    با تو رازی دارم !..
    اندکی پیشتر اَی ..
    آدم آرام و نجیب ،آمد پیش !!.
    … زیر چشمی به خدا می نگریست !..
    محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
    نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
    یاد من باش … که بس تنهایم !!.
    بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
    به خدا گفت :
    من به اندازه ی ….
    من به اندازه ی گلهای بهشت …..نه …
    به اندازه عرش ..نه ….نه
    من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!

    آدم ،.. کوله اش را بر داشت
    خسته و سخت قدم بر می داشت !…
    راهی ظلمت پر شور زمین ..
    زیر لبهای خدا باز شنید ،…
    نازنینم آدم !… نه به اندازه ی تنهایی من …
    نه به اندازه ی عرش… نه به اندازه ی گلهای بهشت !…
    که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!

  • 🌸تفسیر قرآن کریم

    51
    10 رای ها
    51 دیدگاه‌ها
    1k بازدیدها
    jahad_121J

    بسم الله الرحمن الرحيم 🌹

    https://www.aparat.com/v/P5G9D

    حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
    آیه 28 سوره بقره - با موضوع معاد

    🌷
    «28» كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‌

    چگونه به خداوند كافر مى‌شويد، درحالى كه شما (اجسام بى‌روح و) مردگانى بوديد كه او شما را زنده كرد، سپس شما را مى‌ميراند و بار ديگر شما را زنده مى‌كند، سپس به سوى او باز گردانده مى‌شويد.
    🌷
    🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹

    جلسه 33
    مدت زمان 7min:19s
    @دانش-آموزان-آلاء

  • دقایقی با مهدویت(خواهشاً برای یک لحظه)

    20
    20 رای ها
    20 دیدگاه‌ها
    3k بازدیدها
    ساجده نیکوییس

    IMG_20240329_014108_784.jpg

  • ۱۰ پیشنهاد برای شب قدر

    2
    13 رای ها
    2 دیدگاه‌ها
    408 بازدیدها
    jahad_121J

    @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 @فارغ-التحصیلان-آلاء

  • مداحی و دعا های ناب موزیکال

    93
    37 رای ها
    93 دیدگاه‌ها
    5k بازدیدها
    jahad_121J

    Mahmood Karimi - New Version Heydar Heydar (128).mp3

    ياعلي 🌹

  • صلوات خاصه‌ی امام علی(ع)

    10
    24 رای ها
    10 دیدگاه‌ها
    760 بازدیدها
    jahad_121J

    Salavate+Khase+Emam+Ali+110.mp3 Screenshot_۲۰۲۴۰۳۱۵_۲۲۲۶۲۹.jpg

    @دانش-آموزان-آلاء

  • اما رضا ✨🤍

    108
    24 رای ها
    108 دیدگاه‌ها
    941 بازدیدها
    A

    @نویسنده-کوچولو در اما رضا ✨🤍 گفته است:

    Ainoor دمت گرم🥲💙

    🫂❤️

  • ختم دعای نادعلی کبیر

    277
    12 رای ها
    277 دیدگاه‌ها
    3k بازدیدها
    A

    امیدوارم که به حاجت دلتون رسیده باشین
    ✅️🌱
    KOSAR.ab ممنون ازت دختر❤️

  • کرمان تسلیت

    4
    6 رای ها
    4 دیدگاه‌ها
    92 بازدیدها
    Mehrsa 14M

    Fadaei_Hossein128
    غم،نفرت،بغض،کینه....🖤

  • سردار دل ها

    275
    21 رای ها
    275 دیدگاه‌ها
    5k بازدیدها
    Z

    IMG_20240104_155753_462.jpg

  • ایام فاطمیه..!!

    48
    10 رای ها
    48 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    jahad_121J

    اول فدایی علی از چه خاموشی
    حیدر سیه پوشیده و تو کفن‌پوشی
    یا فاطمه

    🏴

  • جهاد مغنیه

    4k
    106 رای ها
    4k دیدگاه‌ها
    57k بازدیدها
    jahad_121J

    Screenshot_۲۰۲۳۱۰۲۰_۰۹۱۲۱۳.jpg

    راه رسیدن به ثبات جز این نیست
    محو رژیم غاصب صهیونیست